to budge
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سنگ آنقدر سنگین بود که با یک فشار نمی توانست به اندازهای جزئی جابهجا شود.
The rock was too heavy to budge with a push.
به نظر میرسید که فیل عظیمالجثه از جای خود به اندازهای جزئی جابهجا نشد.
The huge elephant seemed impossible to budge from its spot.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جابهجا شدن جزئی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جابهجا شدن جزئی